loading...
متن های جالب ، از شخصیت های کارتونی تا.....
كيانا بازدید : 2 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (3)
الفبا برای سخن گفتن نیست برای نوشتن نام توست.اعداد پیش از تولد تو به صف ایستاده اند تا راز زاد تورا بدانند.ای کاشف آتش در آسمان دلم توده برفی است که به خنده های تو وابسته است.وجود مبارک تو تنها تصور حقیقی حیات بخش نیست بلکه تجسم عینی وزنده از برکت خدا بر من است.ای ترنم باران محبت ای همیشه بهار من درشکوه مقام تو حیرانم که معنویت به رشته های چادرت دست نیاز می آویزد ومعرفت به غبار آستان مقدس وجودت بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایسته ی میزبانی تو نبودکه خدا بهشت رازیر پایت قرار داد؟بیتردید نبود!یک فروردین بود که زمانه یگانه ی خود را به چشم دید ووجودش را تبریک گفت.من که خود قطره بیتابی در اقیانوس آن روزها نبوده ام پس چگونه خواهم توانست شرح واقعه!تو بدنیا آمدی تادنیایی شوی برای پدرومادت بای پدرم برای من وبرای ما..وقتی من نطفه ای نادان دروجود دوست داشتنی تو بودم فرشته های آسمانی مانند هاله ای نورانی دورتادورمرا احاطه کردند وبانورالهیشان پروراندند فرشته های نگهبان زیر قدم های کوچکم قربانی شدند تامرا به آغوش تو مهربانترینم برسانند ومن در آغوش گرم تو طعم عشق را چشیدم توکه سپری شدی درمقابل نگاه های تمسخربار اطرافیانت خون دل خوردی ودم نزدی وبزرگم کردی...مادرم دستانت را میبوسم تا این لبها از دستان گرم تو عشق وفداکاری وگذشت بیاموزند دوستت دارم. تولدت را تبریک
كيانا بازدید : 3 چهارشنبه 17 مهر 1392 نظرات (0)
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: “می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟” ….. خداوند پاسخ داد: “از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.” اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود یا نه: “اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.” خداوند لبخند زد: “فرشته تو برایت آواز می‌خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.” کودک ادامه داد: “من چطور می توانم بفهمم مردم چه می‌گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟ خداوند او را نوازش کرد و گفت: “فرشتة تو، زیباترین و شیرین‌‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.” کودک با ناراحتی گفت: “وقتی می‌خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟” اما خدا برای این سؤال هم پاسخی داشت: “فرشته‌ات، دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعاکنی.” کودک سرش رابرگرداند وپرسید: “شنیده‌ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می‌کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟” - “فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.” خدواند لبخند زد و گفت: “فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهدکرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم بود.” در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند.او به آرامی یک سؤال دیگر از خداوند پرسید: “خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگویید.” خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: “نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی می‌توانی او را مادر صدا کنی.”
كيانا بازدید : 7 چهارشنبه 17 مهر 1392 نظرات (1)
خونه ی مادر بزرگه / استخر و لابی داره خونه ی مادر بزرگه / wifi ی مفتی داره خونه ی مادر بزرگه / دیش و LNB داره کنار خونه ی اون / همیشه پارتی برپاست پارتیهای محله / پر شور و شوق و غوغاست مادر بزرگه الان / مازراتی سواره رنگ موهاشم هر روز / جور واجورو باحاله مادر بزرگه الان / شلوار جین می پوشه کفش کالج و کیفش / همیشه روبه روشه مادر بزرگه هرشب / Gem Tv رو میبینه خرم سلطان و سنبل / لامیارو میبینه خونه ی مادر بزرگه / هنوز خیلی باحاله خونه ی مادر بزرگه / حرفای خاصی داره
كيانا بازدید : 2 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)
خونه ی مادر بزرگه / استخر و لابی داره خونه ی مادر بزرگه / wifi ی مفتی داره خونه ی مادر بزرگه / دیش و LNB داره کنار خونه ی اون / همیشه پارتی برپاست پارتیهای محله / پر شور و شوق و غوغاست مادر بزرگه الان / مازراتی سواره رنگ موهاشم هر روز / جور واجورو باحاله مادر بزرگه الان / شلوار جین می پوشه کفش کالج و کیفش / همیشه روبه روشه مادر بزرگه هرشب / Gem Tv رو میبینه خرم سلطان و سنبل / لامیارو میبینه خونه ی مادر بزرگه / هنوز خیلی باحاله خونه ی مادر بزرگه / حرفای خاصی داره
كيانا بازدید : 2 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)
شیخ‌الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابی‌منصور محمد (زادهٔ ۳۹۶ ه‍. ق./ ۳۸۵ ه. ش. / ۱۰۰۶ م. درگذشتهٔ ۴۸۱ ه‍. ق./ ۴۶۷ ه.ش. / ۱۰۸۸ م.) معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف بود. وی از اعقاب ابوایوب انصاری است که صحابهٔ پیغمبر بود. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر فارسی و عربی را نیکو می‌سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می‌کرد. وی در تصوف از استادان زیادی تعلیم گرفت ودو بار به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی شتافت و این دیدارها تاًثیر زیادی در روحیات و منش وی داشته‌است. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت. انصاری شعر می‌سرود ولیکن بیشتر شهرت وی به جهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده‌است و از آن جمله‌است ترجمهٔ املاء طبقات‌الصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف‌الاسرار قرار گرفته‌است. از رسائل منثور او که به نثر مسجع نوشته مناجات‌نامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبت‌نامه، هفت‌حصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهی‌نامه را می‌توان نام برد.
كيانا بازدید : 11 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

در نسخه کلاسیک، نمایش با جشن تولد ۲۱ سالگی شاهزاده سیگفرید (Siegfried) شروع می‌شود. در این سن شاهزاده باید کسی را به همسری برگزیند، در حالی که شاهزاده مردد و بیم‌ناک به کنار دریاچه‌ای پناه می‌برد، متوجه قوی بسیار زیبایی می‌شود که توسط دسته‌ای دیگر از قوها احاطه شده. در گرگ و میش غروب آفتاب ملکه قوها به زنی زیبا به نام اودت (Odette) تبدیل می‌شود. شاهزاده می‌فهمد جادوگری شیطانی به نام وان راثبارت (Von Rothbart) اودت و دخترکان ندیمه او را به قوهایی تبدیل کرده که تنها در طول شب می‌توانند به صورت انسان درآیند و دریاچه نیز در حقیقت چیزی جز اشک چشم پدران و مادران دخترکان ندیمه نیست. اودت به شاهزاده می‌گوید که تنها اگر مردی که قلبی پاک دارد به او ابراز عشق کند طلسم باطل خواهد شد، اما پیش از آنکه شاهزاده بتواند عشق خود را آشکار کند جادوگر بدطینت ظاهر می‌شود و او کسی جز یکی از اساتید و پیش‌کسوتان شاهزاده جوان نیست. جادوگر فرمان می‌دهد قوها در دریاچه به رقص آیند و بدین ترتیب مانع تماس اودت و شاهزاده می‌شود. روز بعد مادر شاهزاده به او دستور می‌دهد عروسی انتخاب کند، اگرچه شاهزاده در ابتدا قادر به انتخاب نیست اما جادوگر با طلسمی دیگر دختر خود، ادیل (Odile) را به ظاهر اودت درمی‌آورد و شاهزاده عشق خود را به او ابراز می‌کند. اودت واقعی که در جایی مخفی شده و شاهد این صحنه‌است اندوهناک به سمت دریاچه می‌دود، واکنش او شاهزاده را متوجه فریب جادوگر می‌کند و در پی اودت روان می‌شود. اجرای باله دریاچه قو در ۱۹۰۱ در تالار بولشوی مسکو درحالیکه اودت و ندیمه‌گانش اندوهگین در دریاچه شناورند شاهزاده حیله جادوگر

كيانا بازدید : 1 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)
تام سایر آن‌طور که از آثار تواین استنباط می‌شود، پسری ۱۵-۱۴ ساله است. او در شهری کوچک در کنارهٔ رود می‌سی‌سی‌پی به دنیا آمده و بزرگ شده است. تام نمایندهٔ دنیای فوق‌العاده و بی‌دغدغهٔ پسرهای نوجوان پیش از جنگ داخلی آمریکا است. او مانند بسیاری از پسرهای آن زمان، بیشتر اوقات دوست دارد پابرهنه راه برود. بهترین دوستانش جو هارپر و هاکلبری فین هستند. در رمان ماجراهای تام سایر، او به یکی از همکلاسی‌هایش به نام ربه‌کا (بکی) تاچر دل می‌بندد. او با برادر ناتنی‌اش، سید، دخترخاله‌اش، مری و خاله پولی در شهر خیالی سن‌پترزبورگ در ایالت میسوری زندگی می‌کند. تام خالهٔ دیگری هم به نام سالی دارد که در شهر پایکزویل، پایین رود می‌سی‌سی‌پی زندگی می‌کند. مادر او (خواهر خاله پولی) از دنیا رفته‌است. در رمان ماجراهای هاکلبری فین، تام یک شخصیت فرعی است و تنها در اواخر داستان سر و کله‌اش پیدا می‌شود. او که پسری نابالغ، خیال‌پرداز و شیفتهٔ داستان‌های ماجراجویانه است، نقشهٔ از قبل طراحی شدهٔ هاک برای آزاد کردن جو (بردهٔ فراری) را به خطر می‌اندازد و در پایان معلوم می‌شود نیازی به فراری دادن جو نبوده چون صاحب جو به تازگی درگذشته و در وصیت‌نامه‌اش جو را آزاد کرده است. درونمایهٔ رمان ماجراهای هاکلبری فین تحول فکری و عاطفی هاک است و در پایان داستان، مارک تواین با آوردن شخصییتی از گذشته (تام) می‌تواند این تحول را بهتر نشان دهد.
كيانا بازدید : 3 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)
ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، می‌خواهد با ثروت‌های افسانه‌وار خود طبقه اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵، در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی می‌شود و بر اثر سعایت رقیب عشقی‌اش، فرنان، و رقیب تجاری‌اش، دانگلار، مدت چهارده سال محبوس می‌ماند و این واقعه، در عین حال، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاه‌طلب به نام ویلفور است که در زندانی‌شدن او دست دارد. درسیاهچال پس از چندین سال از زندانی شدنش، متوجه می‌شود که زندانی دیگری مشغول حفاری جهت فرار کردن از زندان است سرانجام او نیز مشغول به کار می‌شود و متوجه می‌شود که او آبه فاریا یک کشیش و دانشمندایتالیایی است. آبه فاریا نقشه گنج سرشار جزیره مونت کریستو را در اختیار او می‌گذارد. ولی درست قبل از اینکه بتوانند نقشه فرار خود را نهایی کنند آبه می‌میرد. دانتس با طرح بسیار ماهرانه‌ای از زندان می‌گریزد، گنج را به دست می‌آورد، به پاریس می‌رود و از سه دشمن خود انتقام وحشتناکی می‌گیرد. دانتس از حد همه قوانین انسانی و الهی فراتر می‌رود و مانند تقدیر، بی‌رحم و تزلزل‌ناپذیر می‌شود. این کتاب، به سبب غنای ابداعات عجیب و غریبش و به لطف صفا و صداقت بیانش، هنوز هم می‌تواند برای خوانندگان جالب باشد. عجیب‌ترین ماجراها در این اثر نقل می‌شود. نویسنده پروای حقیقت‌نمایی ندارد. سبکش روی هم رفته روان و پویاست. با این همه، بسیاری از بخش‌های کتاب با حقیقت روان‌شناختی شخصیت‌ها و امکان وقوع ماجراها مغایرت دارد. شهرت کم نظیر این رمان با نمایشی که خود نویسنده بر اساس آن تنظیم کرد و بر صحنه آورد (سال ۱۸۴۸) ادامه یافت.
كيانا بازدید : 1 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)
ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب (به انگلیسی: Alice's Adventures in Wonderland)‏ نام کتابی است که لوئیس کارول در سال ۱۸۶۵ (میلادی) منتشر کرد. این کتاب که برای کودکان نوشته شده‌است داستان خیالی سفر دختری به نام آلیس را تعریف می‌کند که به دنبال خرگوش سفیدی به سوراخی در زمین می‌رود و در آنجا با ماجراهای عجیبی روبه رو می‌شود. داستان کاملاً اتفاقی آغاز می‌گردد و با تمایل کودکانهٔ آلیس برای عبور از دری کوچک و ورود به باغی پر از گل ادامه می‌یابد. آرزوهای دور از حقیقتی که محقق می‌گردند و موجودات عجیبی که در آن سرزمین حضور دارند ادبیات خیال‌پردازی داستان را شکل می‌دهند و مفاهیمی عمیق را در قالب داستانی کودکانه بیان می‌کنند. آلیس در سرزمین عجایب و ادامهٔ آن که آنسوی آیینه (۱۸۷۲) نام دارد درطی یک قرن و نیم بی وقفه تجدید چاپ شده و نه تنها در عرصهٔ چاپ و نشر کتاب و تصویرگری بلکه در دیگر عرصه‌های هنر نظیر انیمیشن، فیلم، موسیقی، عکاسی و نقاشی نیز تاثیرگذار و الهام بخش بوده‌است. [۱]

تعداد صفحات : 2

درباره ما
سلام...به این وب خوش آمدی!دوستم لطفا جزءهوادار این وب (ثبت نام کن) بشو....مـرســـــــــی راستی تا یادم نرفته اسم مدیر این وب بهار ........♥#­­#­#######♥­­ ......♥####­­­########­#­♥­ ....♥######­­­##########­#­♥­ ..♥#######­­­###########­#­#­♥
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدوم ورزش رو بیشتر دوس داری؟
    کدوم؟؟؟؟
    کدوم؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 981